| از سينما و شياطين ديگر |
|
Saturday, November 23, 2002
کوچک زيباست
........................................................................................يکي از بزرگترين لذت ها کشف فيلم های کوچک و زيباست. شايد همان فيلم های B. آمريکايی ها استاد ساختن اين فيلم ها هستند. البته آنها استاد ساختن همهی انواع فيلم هستند. ولي مسئله اين جاست که فيلم هاي A يا جريان اصلي (main stream) را قبل از ديدن میشناسيم و آن قدر اين طرف و آن طرف شنيده ايم و خوانده ايم که فقط مي ماند لذت ديدن فيلم ( اين فقط هم از آن فقط هاست!). اما فيلم های کوچک و جمع و جور زيادی ساخته می شود که تبليغات زيادی برايش نمي شود، ستاره های کوچکتری دارد يا اصلا ندارد، جلوه های ويژه اش کم خرج و محدود است و کارگردانش معمولا ناشناخته. ولي همه چيزش به همه چيزش مي آيد. و مهمتر از همه اين که داستان خوبی دارد. فيلم Someone Like You يکي از همين فيلمهاست که بعد از ديدنش کلی ذوق زده شدم. فيلم مشخصا بر پايهی ايده های روانشناسی روابط عشقی و ماندگاری يا گذرا بودن آن ساخته شده، ولي همهی اينها در خدمت يک داستان جذاب با ديالوگ های زيرکانه و ادا اصول های دوست داشتنی خانم اشلی جاد قرار گرفته و اصلا تماشاچی را سردرگم و خسته نمیکند. من هميشه بعد از ديدن اين فيلم ها به اين نتيجه میرسم که اين شيوهی فيلمسازی می تواند يکی از بهترين الگوها برای سينمای ما باشد. اول اينکه کم خرج است و بعد هم اين که خيلي از اين فيلمها همان چيزی است که اينجا به آن ملودرام خانوادگی می گوييم. يعنی يک داستان خانوادگی يا عشقی يا چيزهايی شبيه به اين دارد، چيزی که محور بيشتر فيلم های ما را تشکيل میدهد. تفاوت مهمش اينست که داستان دارد، جذاب است و دلنشين. اين ها را کم کم بايد ياد بگيريم. اين ها را حتما بايد ياد بگيريم. ياد يک فيلم ديگر هم افتادم: Two days in the Vally. اين فيلم البته داستان ديگري دارد، ولي از همان کوچولو هاي نازنين است. 10:00 AM
|